چرا شیطان؟
 
دنبال چی میگردی؟
هرچی بخواین هست
 
 

چرا خدا شیطان را آفرید و به او مهلت داد تا انسان را گمراه کند؟

اگر چه شیطان از فرمان خداوند روگردانی کرده، اما در هر صورت، آفریده خداست و در جهان هستی، نقشی دارد. برخی از عارفان و حکیمان، شیطان را به سگ آموزش دیده تشبیه کرده اند که بیگانگان را آزار می دهد و به خودی ها کاری ندارد.

قرآن مجید نیز درباره کسانی که سزاوار وسوسه و آزارهای شیطانی اند، می گوید: «أَلَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا۱؛ آیا ندانستی که ما شیطان ها را بر کافران گماشته ایم؛ تا آنان را [به گناهان] تحریک کنند». در آیه دیگری آمده است: «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ۲؛ تسلّط او فقط بر کسانی است که وی را به سرپرستی برمی گیرند و بر کسانی که آنها به او [خدا] شرک می ورزند». از این آیات به خوبی آشکار می شود که کسانی که با اختیار خود، از ولایت الهی روی گردان شده اند، سزاوار اسارت شیطانی اند؛ اما قرآن درباره پاکان و انسان هایی که بهره مند از الهامات رحمانی اند، می فرماید: «إِنَّ عِبادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ إِلاَّ مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوِینَ۳؛ در حقیقت، تو را بر بندگان من تسلّطی نیست؛ مگر کسانی از گمراهان که تو را پیروی کنند».

حال در این پرسش موضوعات خداوند، انسان و شیطان، مطرح هستند؛ گرچه در بعضی از مباحث با هم مشترک هستند. در این جا به طور جداگانه، به بررسی آنها می پردازیم:

الف) خداوند

۱) هدف خداوند از خلقت انسان، به کمال رساندن اوست؛ یعنی هدف به فعل خدا مربوط می شود؛ نه به فاعل؛ زیرا خداوند، خود کامل مطلق است و نمی توان مقصود و هدفی برای ذات او تصوّر کرد.

۲) تبلور کمال انسان، «معرفت الهی» است و شناخت نیز در گرو عبادت اوست. از این رو، خداوند فرمود: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ؛۴ جن و انس را تنها برای عبادت خود آفریدم». با عبادت و معرفت ذات کامل مطلق (خداوند)، کمال انسان تحقّق می یابد.

۳) انسان عبادت گر را تنها در صورتی می توان در حال حرکت به سوی کمال برین به حساب آورد که آگاهانه و با اختیار، این مسیر را انتخاب نماید؛ نه آن که مانند فرشتگان، به صورت تکوینی عبادت کند و قدرت بر عصیان و نافرمانی خدا نداشته باشد؛ «بَلْ عِبادٌ مُکْرَمُونَ لا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُون۵».

از این رو، خداوند، انسان را موجودی مختار آفرید و انتخاب راه سعادت و شقاوت را در اختیار او قرار داد؛ «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا؛۶ ما راه را به انسان نشان دادیم؛ خواه شاکر باشد یا ناسپاس».

۴) از این جا است که مسئله امتحان، به عنوان یکی از اهداف واسطه ای خلقت انسان مطرح می شود. امتحان، تبلور اختیار انسان است و جای تعجب ندارد که در آیات فراوانی از قرآن کریم، طرح این مسئله، به گونه های مختلف مشاهده می شود؛ «إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ نُطْفَه أَمْشاجٍ نَبْتَلِیه۷؛ ما انسان را از نطفه مختلطی آفریدیم؛ تا او را بیازماییم».

۵) برقراری یک امتحان واقعی، تنها در صورت قدرت بر انتخاب هر یک از دو طرف خیر و شرّ توسط انسان، میسر است. خداوند، انسان را گل سر سبد مخلوقات خود می داند و تنها برای خلقت او به خود تبریک گفته است؛ «فَتَبارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِین»۸ از این رو، در جهت انتخاب مسیر کمال و خیر، امکانات فراوانی را در اختیار او گذاشته است که به برخی موارد آن اشاره می شود:

ـ آفرینش انسان بر اساس فطرت و گرایش ذاتی به خداوند؛ «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها».۹

ـ ورود خداوند به صحنه، برای کمک به هدایت انسان: «قُلِ اللَّهُ یَهْدِی لِلْحَقِّ».۱۰

ـ الهام خوبی ها و بدی ها به انسان، به منظور گزینش آگاهانه او؛ «فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها».۱۱

ـ محبوب قرار دادن ایمان به خداوند، در نهاد انسان؛ «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُم».۱۲

ـ یاری رساندن ویژه به مؤمنان در مسیر زندگانی؛ «إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاه الدُّنْیا».۱۳

ـ گشودن راه های هدایت به تناسب تلاش انسان؛ «اَلَّذینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِین».۱۴

۶) با وجود این همه امکانات در جانب خیر، وجود نیرویی در جانب شرّ نیز لازم بود؛ تا مسئله اختیار و امتحان واقعی، محقّق شود. این نیروها در مقابل الهامات خداوندی، انسان را به سوی شرّ، وسوسه می کنند؛ تا او در میان دو دعوت، خود مسیری را انتخاب و با عوامل گرایش به شرّ، مبارزه و جهاد کند و با این جهاد، به عالی ترین درجات کمال اختیاری دست یابد. از این رو، به منظور تحقق هدف الهی از خلقت انسان، آفرینش چنین نیروهایی در نظام هستی، لازم بود؛ تا امکان تشخیص خیر از شر، زیبا از زشت و خوب از بد و مبارزه در راه حق، وجود داشته باشد.

۷) با نافرمانی ابلیس و رانده شدن از درگاه خداوند و تقاضای مهلت، به منظور فریب انسان، خداوند او را بهترین گزینه برای انجام هدف خود دانست و با تقاضایش، مبنی بر درخواست مهلت، به صورت اجمالی موافقت کرد؛ تا در مقابل عوامل هدایت الهی، وسوسه گر انسان، به جانب شرّ باشد؛ اما این قدرت دادن، در راستای هدف خود، مبنی بر امتحان انسان و شناخت مؤمنان از غیرمؤمنان بود؛ «وَ ما کانَ لَهُ عَلَیْهِمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ لِنَعْلَمَ مَنْ یُؤْمِنُ بِالْآخِرَه مِمَّنْ هُوَ مِنْها فِی شَکٍّ».۱۵

ب) انسان

۱) انسان موجودی دو بعدی و ترکیبی از جان و تن است. او به مقتضای جان خود که نفخه ای از روح الهی است میل به سوی کمال و حرکت به سوی هدف آفرینش خود دارد. قرآن این مسئله را این گونه بیان کرده است: «یا أَیُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّکَ کادِحٌ إِلی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیه»۱۶؛ «ای انسان! تو کوشنده به سوی پروردگارت هستی که او را ملاقات خواهی کرد». انسان به مقتضای تن خود که از خاک و گل آفریده شده است میل به عالَم پایین و طبیعت مادی دارد.

میل جان اندر ترقی و شرف

میل تن، در کسب اسباب و علل

۲) از آن چه گذشت، معلوم می شود که در نهاد انسان، دو نیرو وجود دارد؛ نیرویی که او را به سمت بالا می کشاند و نیرویی که او را به ورطه سقوط سوق می دهد که گاهی از آن با عنوان نفس امّاره (نفس امر کننده به بدی) یاد می شود؛ «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَه بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّی».۱۷

۳) نیروهای فوق، ذات انسانی را ذاتی مختار قرار داده اند؛ تا در بین دو گزینه خیر و شرّ، یکی را انتخاب کند و از این جاست که می توان مسئله امتحان را با تحلیل ذات انسانی، به خوبی درک کرد.

۴) نیروی درونی راهنمای خیر، از سوی نیروهای بیرونی، با امکانات فراوان حمایت می شود. در بخش قبل به حمایت های ویژه خداوند اشاره شد. در این جا به ذکر نمونه ای دیگر از این حمایت ها (کمک ویژه فرشتگان) اشاره می شود. خداوند، این نیروها را به یاری استقامت گران در مسیر حق می فرستد؛ «إِنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَه».۱۸

۵) در مقابل، می بایست نیروی درونی متمایل به شرّ، از سوی نیرویی بیرونی حمایت می شد و شیطان، بهترین گزینه برای انجام این مأموریت، تشخیص داده شد.

۶) شیطان گرچه دعوت کننده به سوی شرّ است؛ اما وجود او در کلّ نظام هستی، امری خیر محسوب می شود؛ زیرا ناخودآگاه باعث رسیدن انسان های کمال جو، به عالی ترین مدارج کمال در کشاکش جدال درونی میان حق و باطل می شود.

ج) شیطان

۱) شیطان که توصیف گر هر موجود سرکش و نافرمانی است، تبلور اولیه اش در «ابلیس» بود که به تصریح قرآن، از جنیان به شمار می رفت؛ «کانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّه».۱۹

۲) جنّ، همانند انسان، موجودی مختار است که هدف از آفرینش او، رسیدن به کمال از راه معرفت و عبادت است؛ «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُون».۲۰ بنابراین، آفرینش شیطان برای وسوسه گری و گمراهی نبوده، بلکه گزینش این مسیر، براساس انتخاب نادرست خودش بوده است. خداوند نیز در این جهت به او مانند هر موجود مختار دیگری قدرت انتخاب و آزادی عمل داد.

۳) ابلیس با اختیار خود، مدتی طولانی به عبادت خداوند پرداخت؛ تا جایی که خداوند، او را در میان فرشتگان قرار داد. حضرت علیعلیه السلام این مدت را شش هزار سال می داند.۲۱

۴) شیطان با انتخاب نادرست خود و به دنبال قیاسی باطل خداوند مرا از آتش آفریده و انسان را از گل و آتش، برتر از گل است و من برتر از اویم۲۲ تکبر ورزید و از فرمان خدا، مبنی بر سجده بر آدم، سرپیچی کرد. این فرمان، خود نوعی امتحان برای او بود و او با انتخاب مسیر شرّ، به ورطه سقوط افتاد و از درگاه قدس الهی و همراهی با فرشتگان، رانده شد؛ تا به همگان نشان داده شود که لازمه اختیار آن است که مختار، همیشه در حالت بیم و امید به سر برد و هیچ گاه مطمئن نباشد و همیشه از ذات اقدس الهی، استمداد کند.

۵) خداوند، عادل است و ذره ای ظلم نمی کند و اجر عمل هر کس را زیادتر از استحقاقش می دهد. ابلیس، نافرمانی و عصیان کرد و روشن است که چنین موجودی، نمی تواند در بهشت جای گیرد؛ اما از سوی دیگر، او مقدار زیادی عبادت کرد و خداوند به مقتضای عدلش، باید پاداشی برای او در نظر بگیرد و این پاداش، طبیعتاً پاداشی دنیوی است و چه عادلانه است که این پاداش، خواسته خود شیطان باشد که در راستای بهره گیری او در رسیدن به هدفش که فریب انسان است مورد نیاز اوست. بنابراین درخواست باقی ماندن و طلب امکاناتی برای به گمراهی کشاندن انسان ها نیز از خواسته های او بود که در روایات به آن اشاره شده است.۲۳

۶) با اجابت خواسته های شیطان از سوی خداوند، او تهدیدهای خود را بیان کرد و از فریب انسان و نشستن بر سر راه مستقیم الهی و کشاندن انسان ها به بیراهه سخن گفت و خداوند نیز در مقابل، تهدید کرد که جهنم را از او و پیروان او پر خواهد کرد؛ «لَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکُمْ أَجْمَعِین».۲۴

در پایان توجه به دو نکته زیر لازم است:

۱) شیطان تنها قدرت فریب کسانی را دارد که با انتخاب خود، ولایت او را بپذیرند و تحت سرپرستی او درآیند؛ «کُتِبَ عَلَیْهِ أَنَّهُ مَنْ تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ یُضِلُّهُ وَ یَهْدِیهِ إِلی عَذابِ السَّعِیر»۲۵ و «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَی الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَ الَّذِینَ هُمْ بِهِ مُشْرِکُونَ».۲۶ او به گفته خود، بر بندگان مخلص خداوند، هیچ تسلطی ندارد؛ «إِلاَّ عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ».۲۷

خداوند نیز در آیات متعددی، این سخن را تأیید کرده و بندگان خاص خود را از شمول وسوسه های شیطانی، خارج دانسته است؛ «انّ عِبادی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطانٌ».۲۸ این بندگان، با انتخاب خود، مسیر الهی را برگزیدند و با اتکا به وعده های الهی، خود را از وسوسه ها و فریب های شیطانی، دور نگه داشته اند.

۲) شیطان هیچ گونه تسلّط تکوینی بر انسان ندارد؛ زیرا موجودی هم سطح و چه بسا فروتر از انسان است. خداوند نیز به او قدرت تسلط تکوینی نداده است. طبق آیات قرآنی، قدرت او، تنها در محدوده وسوسه است که آن را از راه هایی مانند زینت دادن کارهای زشت و وعده های دروغین برای به فساد کشاندن انسان، عملی می سازد؛ «الشَّیْطانُ یَعِدُکُمُ الْفَقْرَ وَ یَأْمُرُکُمْ بِالْفَحْشاءِ» و «لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْض».۳۰

جالب این است که پس از آن که انسان با وعده های شیطان فریب خورد، شیطان از او بیزاری جسته، او را به جای خود رها می کند؛ «کَمَثَلِ الشَّیْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قالَ إِنِّی بَرِی ءٌ مِنْک».۳۱

جالب تر این که در روز قیامت، پیروان شیطان او را به سبب فریب خود، مورد ملامت قرار می دهند؛ ولی او به صراحت اعلام می دارد که کار من تنها وعده های خلاف واقع بود که شما آنها را باور کردید و به وعده های الهی، اطمینان نکردید. بنابراین، شما حق ملامت مرا ندارید و باید خود را سرزنش کنید. در این جا نه من می توانم فریادرس شما باشم و نه شما می توانید کمکی به من کنید؛ «وَ قالَ الشَّیْطانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ وَ ما کانَ لِی عَلَیْکُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی فَلا تَلُومُونِی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِیَّ».۳۲

به همین جهت، خداوند، کید و مکر شیطان را در مقابل ریسمان های محکم الهی، ضعیف شمرده است؛ «إِنَّ کَیْدَ الشَّیْطانِ کانَ ضَعِیفًا».۳۳

با این حال، انسان نیز موجودی ضعیف است؛ «وَ خُلِقَ الْإِنْسانُ ضَعِیفًا»۳۴ و جز با اتکال بر قدرت الهی، در انتخاب مسیر خیر و حرکت در آن، راه به جایی نمی برد.

نکته پایانی این که وسوسه گری شیطان، پس از روی گردانی انسان از ندای فطرت و الهامات رحمانی است و کسانی که با اختیار و انتخاب خود، کفر ورزیده و قابلیت همراهی با پاک ترین انسان های روی زمین را از دست داده اند، سزاوار آن هستند که به وسوسه های شیطانی، گرفتار شوند و این، نوعی مجازات الهی نسبت به آنان، در همین دنیاست؛ «أَ لَمْ تَرَ أَنَّا أَرْسَلْنَا الشَّیاطِینَ عَلَی الْکافِرِینَ تَؤُزُّهُمْ أَزًّا؛۳۵ آیا ندانستی که ما شیطان ها را بر کافران گماشته ایم؛ تا آنان را شدیداً تحریک کنند».



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


ارسال شده در تاریخ : جمعه 30 فروردين 1392برچسب:, :: 21:29 :: توسط : ایمان حاجی زاده

درباره وبلاگ
به وبلاگ من خوش آمدید
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنبال چی میگردی؟ و آدرس if1374.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 51
بازدید هفته : 57
بازدید ماه : 57
بازدید کل : 45546
تعداد مطالب : 34
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1

/league">جدول لیگ برتر

خبرنامه وبلاگ:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید



StatsCrop

Iman Hajizadeh | ‎Create Your Badge‎